کتاب رمـــــــــــــــــــــان خاک غریب – فرمت جاوا
قسمتی از رمان
وقتی از در شرکت بیرون آمدم، حالم به قدری بد بود که نزدیک بود نقش زمین شوم. آن قدر دو یدم که مغزم دستور ایستادن داد ، زیرا تپش دیوانه وار قلبم هشدار میداد اگر لحظه ای دیگر نأیستم ، خونی که با فشار وارد آن میشود رگ و پی اش را پاره خواهد کرد. ایستادم و در حالی که به سختی نفس نفس می زدم ، دستم را روی قلبم گذاشتم ، تا مبادا سینه ام را بشکافد و بیرون بیفتد ، با هر نفس گویی تیغی به ریه هایم می کشیدند گلویم به قدری خشک شده بود که صدای خس خس وحشتناکی از ورود و خروج هوا به گوشم میرسید، در عوض سر تا پایم خیس عرق شده بود و از آن حرارت بیرون میزد….../.هم اکنون ميتوانيد اين کتاب رمان الکترونيکي را از faridsoghrati.loxblog و گولدجار دريافت نماييد.
قسمتهای دیگر رمان ... دیروز می خواستم بهتون زنگ بزنم نتونستم. از فکر خارج شد و گفت: آه، بله اشکالی نداره، می تونم موقعیتت تو رو درک کنم. و باز هم سکوت کرد. با خودم فکر کردم چرا این جوری شده؟ فراز مدتی از آن حال بود تا اینکه رو کرد به من و گفت: راستی دوستم در مورد کامران یک تحقیقاتی کرده بد نیست نتیجه اش رو بدونی، با توجه کامل گفتم: خب؟ کامران محبی توی محیط کارش نمونه یک شهروند کامله، مبهوت به او نگاه کردم و گفتم: یعنی چی؟ شانه بالا انداخت و گفت: این طور که دوستم می گفت تا الآن هیچ گونه مورد سوئی توی پرونده اش نیست، یعنی اینکه مشکل اجتماعی خاصی نداره ... .


رمـــــــــــــــــــــان. .خاک غریب ....با فرمت جاوا ..jar
 
478 کیلوبایت
پ دی اف PDF
http://www.mediafire.com/?8lwxwwrlc2uu1vm
نوع فایل : jar
حجم : 478 KB
رمز فایل :faridsoghrati.loxblog.com
توضیحات :
منبع :faridsoghrati.loxblog.com
تماس با ما


کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است

نظرات شما عزیزان:
|